کسی که سال های دراز نیک و بد روزگار را دیده و تجربه اندوخته، پیر، کهنسال، سال آزماینده، سال آزموده، برای مثال بپرسید کای پیر سال آزمای / فکنده سرت سایه بر پشت پای (نظامی۵ - ۸۵۱)
کسی که سال های دراز نیک و بد روزگار را دیده و تجربه اندوخته، پیر، کهنسال، سال آزماینده، سال آزموده، برای مِثال بپرسید کای پیر سال آزمای / فکنده سرت سایه بر پشت پای (نظامی۵ - ۸۵۱)
راه آزماینده. که راه آزماید. که در شناختن راهها و جاده ها تجربه دارد. راهشناس: نواحی شناسان راه آزمای هراسنده گشتند ازآن ژرف جای. نظامی. و رجوع به راه آزماینده شود
راه آزماینده. که راه آزماید. که در شناختن راهها و جاده ها تجربه دارد. راهشناس: نواحی شناسان راه آزمای هراسنده گشتند ازآن ژرف جای. نظامی. و رجوع به راه آزماینده شود