جدول جو
جدول جو

معنی سال آزمای - جستجوی لغت در جدول جو

سال آزمای
کسی که سال های دراز نیک و بد روزگار را دیده و تجربه اندوخته، پیر، کهنسال، سال آزماینده، سال آزموده، برای مثال بپرسید کای پیر سال آزمای / فکنده سرت سایه بر پشت پای (نظامی۵ - ۸۵۱)
تصویری از سال آزمای
تصویر سال آزمای
فرهنگ فارسی عمید
سال آزمای
(شِ / شَ کَ دَ / دِ)
کسی که مجرب است و نیک و بد سالهای سال را دیده است. (استینگاس ص 942). سال آزموده. رجوع به سال شود
لغت نامه دهخدا
سال آزمای
پیر کهنسال، با تجربه
تصویری از سال آزمای
تصویر سال آزمای
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(اَ کَ / کِ)
آزمایندۀ شاه. امتحان کننده شاه:
پژوهنده ای بود حجت نمای
در آن انجمن گشت شاه آزمای.
نظامی
لغت نامه دهخدا
(فُ)
راه آزماینده. که راه آزماید. که در شناختن راهها و جاده ها تجربه دارد. راهشناس:
نواحی شناسان راه آزمای
هراسنده گشتند ازآن ژرف جای.
نظامی.
و رجوع به راه آزماینده شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از کار آزمای
تصویر کار آزمای
تجربه کننده آزماینده، مجرب آزموده: (همی خواهد این پیر کار آزمای که ترکان بجنگ اندر آرند پای)
فرهنگ لغت هوشیار